بارانکه میبارد


دلم برایت تنگتر میشود.

راه می افتم...

بدون چتر!!!

من بغض میکنم . اسمان گریه میکند 

دعای باران چرا؟؟؟


دعای عشق بخوان!

این روزها دلها تشنه ترند تا زمین.

خدایا!

کمی عشق ببار...

تنها کمی عشق...!!!


دلم گرفته است


دلم گرفته است

به ایوان می روم و انگشتانم را

بر پوست کشیده ی شب می کشم

چراغ های رابطه تاریکند

چراغ های رابطه تاریکند

کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد

کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد

پرواز را به خاطر بسپار

پرنده مردنی ست!!!

امیدم باش َ

امید آخرینم باش

و نوشدارو برایم باش

برای این دل ریشم تو مرحم باش

تو با مهرت عزیزم باش

تو عشقم باش

تو تنها در كنارم باش

ولیكن تا دم اخر

كنارم باش

كنارم باش

دوست دارم

یک شبه هفتاد سال پیر شوم

 در کنار خیابانی بایستم

تو مرا بی آنکه بشناسی

 از ازدحام تلخ

خیابان عبور دهی

 هفتاد سال پیر شدن

 یک شبه

 به حس گرمای دستهای

 تو هنگامیکه مرا عبور می دهی

 بی آنکه بشناسی

 می ارزد...

بعضی وقتا دوست دارم دستم رو بذارم زیر فکم،،

 چشم تو چشم خدا بشم،،،

و بهش زل بزنم و بگم:

 مثلا که چی ...؟؟؟؟؟؟!!!!!!

حـقـیـقـت دارد !
کافـی سـت چــمـدان هــایــت را ببــندی
تــا حــاضـر شــونــد ، هـمه
بـــرای ِ از یـــاد بــُـردنــت !
آنـکه بــیشتـر دوستـت میــدارد ، زودتــــر !!!

گفتم:خدایاازهمه چیز دلگیرم   گفت:حتی از من؟

گفتم:خدایادلم را ربودند    گفت:پیش ازمن؟

گفتم:خدایا چقدر دوری؟     گفت:تویامن؟

گفتم:خدایاتنهاترینم      گفت:پس من؟

گفتم:خدایا کمک خواستم    گفت:ازغیرازمن؟

گفتم:خدایادوستت دارم     گفت:پیش ازمن؟

گفتم:خدایا اینقدر نگومن!    گفت من توام تو من

 

توکجایی سهراب؟آب را گل کردند      چشم ها را بستند وچه بادل کردند

صبرکن ای سهراب...قایقت جادارد؟     من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم

 

بی خودی پرسه زدیم صبحمان شب بشود

بیخودی حرص زدیم سهممان کم نشود

ماخدا را باخود سردعوا بردیم...وقسم ها خوردیم

ماحقیقت ها را زیر پا له کردیم وچقدرحظ کردیم که زرنگی کردیم

روی هرحادثه ای حرفی از پول زدیم

ازشمامیپرسم ما که را گول زدیم؟؟؟

 

صدبار بدی کردی ودیدی ثمرش را             خوبی چه بدی داشت که یک بارنکردی؟