بارانکه میبارد
دلم برایت تنگتر میشود.
راه می افتم...
بدون چتر!!!
من بغض میکنم . اسمان گریه میکند

دعای باران چرا؟؟؟
دعای عشق بخوان!
این روزها دلها تشنه ترند تا زمین.
خدایا!
کمی عشق ببار...
تنها کمی عشق...!!!
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را
بر پوست کشیده ی شب می کشم
چراغ های رابطه تاریکند
چراغ های رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی ست!!!

